پرسشکده مرجع پرسش و پاسخ فارسی ایران
مسئلهی مهم آن است که هرگز از سؤالکردن دست برندارید. برای هر حس کنجکاوی، یک پاسخ وجود دارد.
نمی دانید؟! بپرسید!
می دانید؟! پاسخ دهید!
|
1 پاسخ
انسان موجودى است که از دو بعد، جسم و روح، پدید آمده است و هر کدام نیازها و آسیبهاى خاص خودش را دارد. همان گونه که بدن انسان به انواع غذاها احتیاج دارد، روح آدمى نیز به شادابى و تفریحات سالم نیازمند است. بنابر این غذاى روحى و روانى، همواره در کنار غذاى جسم مطرح بوده است.
در آموزه های اسلامی نیز نه تنها شاد بودن پسندیده است و در روایات آمده است مؤمن همواره با چهره بشاش و گشاده و نه اخم و ناراحت و غمبار با دیگران مواجه می شود، بلکه شاد کردن دیگران یکی از مستحبات و مورد توصیه اسلام است چنانکه «ادخال السرور فی قلوب المؤمنین» سفارش شده است. اما هدف، گستره و کیفیت تنظیم رفتاری در این خصوص محل بحث و تأمل است. ضرورت شادى و شادمانى: همهى اندیشمندان (بلکه همهى انسانها) به این نتیجه رسیدهاند که شادىها و تفریحات سالم براى تقویت روح آدمى، از ضروریات زندگى است و زندگى بدون استراحت و نشاط، ایجاد استرس و عصبانیت مزمن، گرفتگى دائمى، بداخلاقى و کاهش شوق نسبت به زندگى کرده و موجب افسردگى و ناراحتى مىشود. چاره چیست؟ بنابر این، به نظر مىرسد، خندیدن و خندان، شادى کردن و شادى آفریدن، دلشاد و مسرور بودن، بشّاش و خنده رو بودن و لبخند بر لب داشتن، همه اینها به عنوان یک «ضرورت» در زندگى انسان نقش تعیین کننده دارد. از چند منظر مىتوان به مسأله شادى و شادمانى نگاه کرد: 1ـ تعریف شادى و شادمانى: حالت ابتهاج و نشاطى که تحت تأثیر عوامل مختلف به انسان عارض مىشود که در آن حالت، روح انسان به درجه رضایت و گشایش مىرسد. 2ـ موجبات فرح و شادمانى: عوامل شادى آفرین و مسرّتبخش در زندگى انسانها از فراوانى و تنوع بالایى برخوردارند. اعم از سوژههاى تصویرى و دیدارى، صوتى و شنیدارى، از قبیل موسیقى، رقص و فیلمهاى گوناگون و همچنین انواع خوردنىها و نوشیدنىهاى الکلى و غیرالکلى و اعتیاد به انواع مواد مخدّر. و در مقابل، انواع صداها و تصاویر، مأکولات و مشروبات، ارتباطات و تفریحات مجاز مشروع نیز قابل تصور است. بنابر این، این طور نیست که راه رسیدن به شادى و نشاط، منحصر در موسیقى، رقص، اعتیاد و... باشد. 3ـ برآیند و نتیجهى سرور و شادى: به طور کلّى دسته بندىهایى که پیرامون عوامل و موجبات شادىآفرین، به چشم مىخورد، عمدتاً مربوط به برآیند شادىهاست و این که آیا آن شادىها، سکّوى پرش انسان به سوى رشد و توسعه و کمال عقلى و انسانى است و یا به عکس، عقل انسان را تحت تأثیر قرار داده و یا احیاناً به تعطیلى مىکشاند. به عبارت دیگر، آیا آن لذّتها محدود، مقطعى و زودگذر است و یا این که به عکس، از لذتهاى جاودانه و پرنقش است. البته، این دسته بندىها در پروسه جهانبینىها و ایدئولوژىهاى مختلف، قابل توجیه و تفسیر است. T} نگاه به شادى و عوامل آن در دو تفکر{T الف) گروهى اعتقاد دارند که شادمانى و نشاط، مطلق بوده و هیچ حد و مرزى را نمىشناسد. با هر وسیلهاى، با هر ابزار و شیوهاى، مىتوان به شکار شادى و شادمانى رفت. و هر کارى مجاز است، هر نوع ترانه و رقصى رواست. هر گونه گفتن و خندیدن و خندان درست است. این گروه معتقد به «اصاله اللّذه» بوده و هر لذت و هر شادى را با هر عاملى تجویز مىکند. از این رو، برخى افراد به انواع مسکرات، انواع مواد مخدر و اعتیادآور، انواع رقصها و موسیقىها و انواع قصهها و قصهپردازىها، روى مىآورند و در نتیجه به انواع آفات روانى دچار مىگردند و کار به جایى مىرسد که با چنین لذتهایى اقناع نمىشوند و آن گاه در تداوم لذتجویىهاى بىحد و مرز به قتل و آدمکشى، فساد و فحشاء، به اتبذال و مسخ ارزشهاى انسانى و فطرى، دگرآزارى، خودآزارى و خودکشى گرفتار مىشوند، که بسیارى از بزهکارىها و جرائم به شادىهاى بىحد و مرز باز مىگردد، مردم را مسخره مىکنند تا بخندند، آبروى دیگران را مورد تعرّض قرار مىدهند تا شادى کنند و دیگران را زجر و شکنجه مىدهند تا خود شاد باشند. ب) گروهى دیگر، شادىها و تفریحات را قانونمند مىدانند و در مرز «بایدها» و حلال تفسیر مىکنند، هر نوع شادى و تفریحى را مجاز نمىشمارند و در یک کلمه «تفریحات سالم» را باور دارند، تا از این طریق مرز حرمت و آبروى خود و دیگران محفوظ بماند، تا شادى و خنده و تفریحات ما به دیگران صدمهاى وارد نسازد. به نظر این گروه، خنده و شادى و لذت، خوب است، اما نه با آزار و اذیت دیگران. شادمانى خوب است نه با زیر پا گذاشتن قوانین و مقررات اجتماعى و الهى. از دید این گروه، همان گونه که «آزادى»، قانونمند و هدفدار نباشد مىتواند جامعه را به هرج و مرج بکشاند، شادىها و تفریحات نیز این گونهاند. از آن چه گفته شد به خوبى آشکار مىشود ما دو نوع لذت و شادى داریم: 1. لذت پایدار 2. لذت ناپایدار. از مهمترین ویژگىهاى لذتهاى ناپایدار آن است که همراه با هیجانات ناهنجار است و پس از فروکش کردن خندههاى بلند و خلوت با خود، احساس نگرانى و ناکامى رو به سوى آنان مىآورد. از این نوع شادىها به «لذت کاذب» یاد مىشود. به هر حال، باید ارزیابى کرد که کدام نوع از شادى ضرورت دارد؟ کدام تفریح سالم و کدام ناسالم است؟ کدام خنده روا و کدام نارواست؟ کدام لذت مشروع و کدامین نامشروع است؟ و بالاخره کدام یک از انواع شادىها و تفریحات اسلامى است، کدام یک غیراسلامى؟ بنابر این باید شادىها و تفریحات را چونان مفهوم «آزادى» قانونمند کرد و در چارچوب احکام الهى قرار داد. تفریحات سالم یا سرگرمىها، کدام یک؟ گر چه این دو واژه امروزه به یک معنا، استعمال مىشوند، ولى دقت در معانى هر کدام دامنهى بحث را روشن مىسازد. تفریح، کارى است که موجب شادى، انبساط خاطر و شادمانى گردد، تفریح به معناى شادمان کردن و خوشحال کردن است. بنابر این در برار غم و غصه قرار مىگیرد. یعنى اگر کسى از جریان زندگى ناراحت شده و خاطرش افسرده گردید با نشاط و شادى، ناراحتىهایش را برطرف کرده و قواى از دست رفتهاش را در اثر برنامههاى صحیح باز مىگرداند. اما سرگرمى درست برعکس تفریح و در مقابل آن است. اگر تفریح یک ضرورت حیاتى است و عقلا آن را براى دلگرم شدن به زندگى و بهرهبردارى بیشتر از زندگى تجویز مىکنند، سرگرمى کارى است که معمولاً بیهوده و بدون فایده بوده و جنبهى وقتگذرانى، وقتکشى و اتلاف وقت را دارد. اگر تفریح، انبساط خاطر و شادى روح است، سرگرمى بازداشتن قواى فکرى از اندیشه و تعقل و در نتیجه از دست دادن نیروهاى انسانى است و حکومتهائى که مىخواهند مردم را از درک درست زندگى و حضور فعال در عرصهى سیاست، اقتصاد و فرهنگ، دور ساخته و از مسؤولیت و تعهد اخلاقى، دینى و اجتماعى، برکنار سازند، براى آنها انواع سرگرمىهاى مشغول کننده فراهم کرده و به این وسیله آنها را سرگرم مىسازند. فرح و شادى از منظر اسلام: اسلام، دین حیات و زندگى است. دین پیشرفت و ترقى تکامل است. اسلام با برنامههایى که وضع کرده است تمام جهات زندگى را در نظر گرفته و به همه زوایاى زیست انسان کاملاً توجه کرده است. اسلام دینى است که براى سرگرمى نیامده است، اما نه تنها با تفریح و شادى مخالف نیست، بلکه در مواردى بر آن تأکید داشته و براى آن قوانین و مقررات جهتدارى را وضع کرده است. به هر حال، اگر در اسلام، کارهایى به عنوان تفریح و تنوع پیشنهاد شده است و نیز اگر از بعضى تفریحات جلوگیرى شده و غیرمشروع شناخته شده است، معطوف بر جنبههاى فطرى، حیاتى و فکرى است که در سایهى آن مصالح فردى و اجتماعى تأمین شود. بنابر این، در قوانین اسلامى با برخى پدیدهها و اعمال مثل موسیقى و رقص و... برخورد شده و از انجام آن کارها منع شده. اما نه به خاطر مخالفت با زیبایى و شادى و شادکامى، بلکه به دلیل برآیند و پیامدهاى خطرآفین آنها. شهید مطهرى در ذیل بحث از این که آیا اسلام هیچ عنایتى به بعد چهارم روح انسانى، یعنى استعداد هنرى نموده و در اسلام به زیبایى و جمال عنایتى شده یا نه؟ چنین مىگوید: «بعضىها چنین تصور کردهاند که اسلام از این نظرها (توجه به زیبایى، هنر و..). خشک و جامد است و بىعنایت و به عبارت دیگر، اسلام ذوقکش است. البته اینها که چنین ادعا مىکنند به این جهت است که در اسلام اولاً روى خوش به موسیقى نشان داده نشده و ثانیاً این که بهرهبردارى از جنس زن به طور عموم و هنرهاى زنانه یعنى رقص و... منع شده است. ولى به این شکل قضاوت کردن درست نیست. ما باید راجع به مواردى که اسلام با آنها مبارزه کرده تأمل کنیم و ببینیم آیا مبارزه اسلام با این زیبایىها از آن جهت که زیبایى است و یا از آن جهت که مقارن با امر دیگرى است که بر خلاف یک استعداد از استعدادهاى فردى یا اجتماعى انسان است؟ موسیقى: مسأله موسیقى و غنا مسأله مهمى است اگر چه غنا حدودش روشن نیست... البته قدر مسلمّى در غنا هست و آن این است که آوازهایى که موجب خفت عقل مىشود، یعنى آوازهایى که شهوت را آن چنان تهییج مىکند که عقل به طور موقت، از حکومت ساقط مىشود، یعنى همان خاصیتى را دارد که شراب یا قمار دارا است، معلوم است که حرمت چنین مواردى قطعى است. آن چه مسلم است این است که اسلام خواسته است از عقل انسان حفاظت و حراست کند و این قبیل منعها نیز به همین جهت مطرح شدهاند»(V}مرتضى مطهرى، تعلیم و تربیت در اسلام، تهران، انتشارات صدرا، 1374، چاپ 25، ص 70{V). در برنامههاى شریعت، به مسأله شادى و نشاط پیروان دین و مسلمانان، توجه و تأکید فراوانى شده است و اصولاً پیشوایان بزرگ دین خودشان انسانهاى بانشاط و خوشرویى بوده و دیگران را به این مسأله دعوت مىکردند. زیرا آنان به خوبى به نیازهاى روح و تفریحات سالم در کنار نیازهاى جسم توجه داشتند. على(ع) در این باره مىفرماید: «این دلها همانند تنها خسته و افسرده مىشوند، در این حال نکتههاى زیبا و نشاطانگیز براى آنها انتخاب کنید»(V}حکمت 197 نهجالبلاغه (کلمات قصار){V). پیشوایان معصوم دین از جمله رسول گرامى(ص) به عنوان الگوى همهى مسلمانان، اصولاً یک انسان شاد بود. به طورى که همیشه لبخند بر لب داشت و اهل شوخى و مزاح بود. چه این که خود ایشان فرمود: H}انّى لأمزَحُ و لا اَقولُ الاّ حقّاM}{Hهمانا من از همه بیشتر شوخى مىکنم امّا جز حق چیزى نمىگویم{M. البته آن حضرت در عمل هم این گونه بوده، به طورى که اگر مىدید یک نفر غمگین و افسرده است وجود مقدّس ایشان یا اهل بیت ایشان(ع) مىفرمودند: چرا غمگین و افسردهاى؟ بایک مطایبه و شوخى و شبیه طنز (نه آن طنزى که با تخریب فرد یا قوم خاصى، دیگران را بخنداند)، او را از حالت انقباض و گرفتگى دل، درمىآورند و یک انبساط خاطر و شرح صدرى در وجود او ایجاد مىکردند. لطفا به موارد زیر توجه کنید: رسول گرام اسلام به پیرزنى فرمود: چرا این همه تلاش مىکنى؟ پیرزنها به بهشت نمىروند و آن زن ناراحت شد و گفت: یا رسولالله! من به بهشت نمىروم؟ رسول خدا(ص) در حالى که مىخندید فرمود هیچ کس به صورت پیر وارد بهشت نمىشود، همه جوان شده و وارد بهشت مىگردند. همچنین روزى پیامبر(ص) با امام على(ع) در مجلسى خرما تناول مىکرد و هستههاى خرما را مقابل على(ع) مىگذاشت. به گونهاى که اگر کسى وارد مىشد فکر مىکرد همهى خرماها را على(ع) خورده است و آن حضرت چیزى تناول نکرده است. آن گاه خطاب به على(ع) فرمود: شما خیلى خرما خوردهاید؟ على(ع) در جواب گفت: آن کس زیادتر خورده که خرما را با هستهاش تناول کرد که لبخند بر لبان پیامبر نقش بست. با توجه به اهمیت تفریحات سالم و لذتهاى حلال در رشد و ارتقاء کمى و کیفى زندگى یک انسان مسلمان، و براى تقویت جنبههاى روحى و احیاناً شکستن بنبستهاى پیشآمده، پیشوایان دین و دنیا، از پیروانشان خواستهاند که علاوه بر عبادت و کار و تلاش، به لذتها و تفریحات سالم هم در زندگى روزمرّهشان توجه ویژه داشته باشند که در صورت توجه قانونمند به آن، به نهادینهگى آن تفریحات منتهى خواهد شد. آن جا که امام على(ع) فرمود: «مؤمن شبانه روز خود را به سه قسمت تقسیم مىکند: قسمتى را صرف مناجات با پروردگارش مىنماید. قسمت دیگرى را در طریق اصلاح معاش و تأمین هزینه زندگىاش به کار مىگیرد و قسمت سوّم را براى بهرهگیرى از لذتهاى حلال و دلپسند مىپردازد و براى شخص عاقل درست نیست که حرکتش جز در یکى از این سه جهت باشد: براى اصلاح امور زندگى و یا در راه آخرت و یا در لذت غیرحرام...»(V}حکمت 390 نهج البلاغه{V). در فقه اسلامى، به برخى از تفریحات و سرگرمىها(ى سالم)، توجه بیشترى شده است و به نظر مىرسد با تأکید به آن، اهداف و جهتهاى خاصى تعقیب مىشود. از جمله این که، تأکید شده است که به فرزندانتان شناگرى، تیراندازى و اسبسوارى بیاموزید. ورزشهاى یاد شده علاوه بر این که مىتواند به عنوان یک تفریح سالم مطرح باشد، همچنین مىتواند در شرایط اضطرارى و حتى جنگى به عنوان یک حربه از آن استفاده کرد. البته اسب سوارى در روایات، استعداد انطباق با تغییرات تکنولوژیک در عصر حاضر را دارد. یعنى امروه مىتواند در قالب انواع رانندگىها و حتى خلبانى را دربربگیرد. به هر حال اگر یک کشور در همین سه زمینه به خوبى سرمایهگذارى کند به طور که مردم و جوانان بتوانند در این سه زمینه فعالیت داشته باشند هم جهات سرگرمى و تفریحات سالم به خوبى تأمین خواهد شد و هم تأمین مهارتهاى نظامى و امنیتى که در شرایط اضطرارى مىتوان به عنوان یک عنصر بازدارنده در برابر تهدیدات دشمنان خارجى، از آن به خوبى استفاده کرد. اسلام به عنوان یک دین معتدل و متوسّط، همان گونه که در خوردنى و نوشیدنىها... از هر یک مجاز و غیرمجاز دارد در تفریحات و شادىها هم نوع مجاز (تفریحات سلام) و غیرمجاز (تفریحات غیرسالم) دارد. متأسفانه، برداشت از شادى مثل بسیارى از پدیدههاى دیگر، در پروسهى افراط و تفریط گرفتار شده است، عدهاى براى آن هیچ محدودیت قانونى و شرعى را برنمىتابند وعده کمى هم هستند که هر گونه شادى و تفریح سالم را بر خود ممنوع کرده و از مواهب الهى پرهیز دارند. اسلام انگشت بر روى شادى معینى نگذاشته و اجازه هر نوع شادى را به این شرط که با موازین و احکام الهى منافات نداشته باشد و منجر به گناه و فساد نشود داده است. به عبارت دیگر براى این که انسان از سعادت واقعى خود محروم نماند نوعى کنترل بر روى شادى و سرور دارد که باعث مىشود، شادى موقت و ناپایدار و کوتاهمدت به سعادت ابدى و واقعى او آسیب نرساند. چون انسان در تشخیص مصلحتها و منافع واقعى خود داراى محدودیت است و گاهى اوقات خیر و سود حقیقى خود را تشخیص نمىدهد. دوست دارد به هر چیزى که باعث شادمانى او شود هر چند روح او را تیره و تار و سعادت او را در خطر اندازد اقدام کند. کودکى که سرماخورده و بستنى براى او ضرر دارد، هر چند خوردن بستنى او را شاد مىکند و از آن لذت مىبرد ولى چون از تشخیص ضرر آن عاجز است به ناچار مادرش او را از خوردن آن بستنى منع مىکند و به گریه و زارى و احساسات بدون منطق و به دور از خردورزى او اعتنایى نمیکند و شادى زودگذر و سطحى او را بر غم و اندوه طولانى وى ترجیح نمىدهد. استفاده از طبیعت زیبا، دیدن طلوع دلانگیز آفتاب، لذت بردن از منظرههاى دلکش و باغهاى مصفا و سیر و سفر، دیدار با دوستان و سخن گفتن با آنها، پرداختن به ادبیات و شعر و نمایش و خوشنویسى و نقاشى و ورزش و بازىهاى سالم، استفاده از نعمتهاى خداداد و غذاهاى متنوع و لباسهاى رنگارنگ و صدها امر لذتبخش دیگر که همگى شادىبخش مىباشند از شادىهاى مجاز و شایسته است. چنانچه لذت بردن از گفتگو با خداوند در حال نماز و مناجات و عبادت و داشتن حال خوش در حال ذکر و توجه به ذات پاک ربوبى از مقوله لذتهاى معنوى باشند که گاهى از نظر عمق و کیفیت بسیار والاتر و فراتر از لذتهاى مادى مىباشد. در روایات مختلفى اولیاى الهى سفارش کردهاند: انسان مؤمن باید اوقاتش را سه قسمت کند: 1- قسمتى براى عبادت و راز و نیاز با خداوند. 2- قسمتى براى امر زندگى و رفع نیازها. 3- قسمتى براى استفاده از لذتهاى روا و جایز و این سومى، کمک و یارى براى انجام وظیفهها و مسؤولیتها مىباشد.مسافرت ,دیدار دوستان ,لذتهای جنسی حلال,سیر وسیاحت وتفرج در بوستانها وجاهای دیدنی, بخشی از لذتهای حلال می باشد. در پایان شما را به مطالعه «تفریحات سالم» از دیدگاه آیت الله بهشتی که در مجموعه آثار ایشان منتشر شده است توصیه می کنیم. برگرفته از پرسمان |
